June 24, 2007

حسين جان به كي نفع مي رساني ؟
این نامه در آغازين ساعات امروز بطور خصوص برای حسين درخشان فرستاده شد. هنوز جوابی حسين نداده است . ولی به محض گرفتن جواب، آن را در پایین همین متن اضافه خواهم کرد، و باز اضافه مي كنم باب گفتگو در اين باره باز باز است .


حسين درخشان عزيز ! خودت مي داني كه من و تو با هم نه مشكلي داشتيم و نه اختلاف نظري شايد چهار يا پنج سال پيش آنزمان كه من در ايران بودم و تازه از بند رسته وقتي سينا مطلبي را گرفتند شايد اولين برخورد ما با هم بود كه تو در خارج و من در داخل براي آزادي سينا تلاش مي كرديم زمان گذشت و گذشت تا من هم متاسفانه شدم خارج نشين ! من همان كارهايي را مي كردم كه در داخل مي كردم اما اين تو بودي كه به يكباره عوض شدي آنهم چه عوض شدني ! البته عوض شدن زشت نيست من هم عوض شده ام اما عوضي شدن زشت است ، و اينجا بود كه اختلافات ما آغاز شد ، آره من با تو اختلافات زيادي دارم اما هيچ وقت به تو توهين نكردم ! من بر سر موضوع توقيف روز آن لاين كه هيچ منفعتي هم در آنجا نداشته و ندارم و عنادانه مقالات من را چاپ نمي كنند و حتي منرا بايكوت هم كرده اند با تو مشكل دارم ! من بر حملات بي دليل تو به اكبر گنجي و آن خانم شيرين عبادي كه هيچ دوستي اي هم امروز با وي ندارم با تو مشكل دارم و دموكراسي حسين جان يعني همين ، يعني تو نگران ضايع شدن حق مخالف و دشمنت هم باشي ، من بر سر دفاع بي چون و چراي تو از اينكه بايد دولت ايران به بمب هسته اي دست پيدا كند با تو مشكل دارم بله انرژي هسته اي حق مسلم ماست اما نه در چهارچوب رژيمي كه از جرثقيل هم براي آدم كشي استفاده مي كند ! چه تضميني وجود دارد كه اين حكومت به محضي كه به بمب اتم دست رسي پيدا كرد يكهو يك فردي مثل جوادي آملي در قم و يا خود احمدي نژاد در تهران از سوي امام زمان خواب نما نشود و بگويد كه هيهات مناالذله بزنيد اسرائيل را محو كنيد ؟ بله من اتفاقا مثل تو نيستم و اسرائيل را هم مدينه فاضله خودم نمي دانم و از نقض گسترده حقوق بشر در آنجا هم بيزارم اما قائل به محوش هم نيستم كشوري هست كه وجود دارد و بايد بماند .
از همه اينها كه بگذريم پارادوكس عجيبي كه اين روزها در نوشتار تو ديدم منرا مجاب كرد تا مستقيما و رو در رو برايت بنويسم در مطلبي كه از نظر املايي نمره اش 16 بود و از نظر ساختاري نمره اش 12 و اگراز غلطهاي املايي بگذريم و ناراحت نشوي تعدادي از عمده غلطهاي ساختاري مقاله ات را برايت بشمارم :

1- نشست همبستگي در پاريس و نه كنگره نه به شهريار آهي تعلق دارد و نه به رضا پهلوي و نه به هيچ حزب و گروه سياسي ديگري ، اين نشست و نشست هاي قبلي همچون برلين ، بروكسل و لندن ماحصل ساعتها كار فكري و گروهي جمع كثيري از كوشندگان سياسي و احزاب سياسي مختلفي است كه پس از ساليان سال تلاش مي كنند تا نه تنها ائتلافي بين مخالفان جمهوري اسلامي پديد آورند بلكه براي اولين بار يك جنبش باز هم تاكيد مي كنم نه حزب و دسته و گروه و پارلمان كه يك جنبش سياسي متشكلي را بوجود آورند و طبيعي است كه آقايان آهي و پهلوي هم يكي از اين افراد هستند و همانطور كه در جلسات پالتاكي و حضوري آقايان آهي و پهلوي حق راي دارند هر عضو ديگري هم حق راي و البت كه هر دو حق يك راي دارند ، پس قبول بفرما كه انتصاب اين نشست به ايشان همانطور غلط است كه به عنوان مثال انتصابش به من و يا هر شركت كننده ديگري نيز غلط مي باشد ، اين نشست و اين تلاش حتي متعلق به شركت كنندگان نيز نيست و متعلق است به آحاد ملت ايران به آن زنداني سياسي تو بند 209 و به آن دختركي كه صورت غرقه در خون ميدان هفت تير دارد و آن كارگر كوره پزي يافت آباد !

2- باز هم مي گويم وراي اغلاط املائي كه خائنان را خاينان نوشته اي ! و وراي اينكه بررسي كنيم كداممان خائن هستيم نه محسن سازگارا در آن نشست بود و نه علي افشاري كه گرچه وجودشان مي توانست باعث خشنودي ما شود ، اما عزيز دل برادر اين اتفاق را نه صداي آمريكا و نه تلويزيونهاي ماهواره اي از نوع لوس آنجلسي بلكه غالب رسانه هاي دنيا از چپ چپ گرفته تا راست راست و نئو راستها پوشش خبري دادند و باز البته كه نه بخاطر اينكه «ما » و اين ما يعني برگزار كنندگان اين نشست آنها را خريده بوديم و يا حرفهاي باب طبع آنها را زده ايم بلكه دنيا و افكار عمومي براي اولين بار شاهد آن بودند كه نيروهاي سياسي مخالف جمهوري اسلامي به آن درجه از بلوغ سياسي رسيده اند پس از سالها كه همه و همه با داشتن همه گرايشات و آراء سياسي خودشان بجاي اينكه بر سر و كله هم بزنند و همديگر را نفي كنند بر سر يك ميز نشسته اند و به هدف اصلي خود كه نفي جمهوري اسلامي است مي انديشند .

البته من تمام تقلا و تلاش ترا مي ستايم كه هنوز دل به اصلاح اين ساختار سياسي در درون نظام جمهوري اسلامي بستي و از قلب كانادا براي حاكمان جمهوري اسلامي و اصحاب سياسي و رسانه اي ايران نسخه مي پيچي و خواستار تغييرات و اصلاحات آنها براي رسيدن به ايراني مقتدر و آزاد هستي . حسين جان ! من نيز خود را روزگاري اصلاح طلب مي دانستم و با همانهايي كه تو در سفرت به ايران با آنها عكس يادگاري مي انداختي و براي خودت عقبه مي تراشيدي بودم اما متاسفانه بايد به سمع و نظرت برسانم كه در كمال ناباوري و تاسف « اصلاحات مرد !» اصلاحات همان زمان مرد كه به تعداد انگشتان دست هم كسي از همان بيست ميليون پشتوانه اش در اعتصاب غذاي نمايندگان مجلس آنهم در يكماه آخر صدارتشان بر مجلس نيامدند ! ، اصلاحات زماني مرد كه خاتمي به دانشجويان به عنوان رئيس جمهوري هشدار مقاومت در برابر ستاد ضد اصلاحات مي داد و بعد در هنگام دستگيري دانشجويان گريه سر مي داد كه « چه كنم كه زورم به اينها نمي رسد !» حالا پس از گذشت سالياني از مرگ اصلاحات تو هنوز همچون دن كيشوت داري مي گي تلويزيون اينكارو بكن خامنه اي اون كارو بكن !

نامه تو را به شادي خواندم و همه مسئله ام همين است ؛ و اينجا كاملا با تو موافقم ! حسين جان آيا فكر مي كني خامنه اي و يا اصلا نه مثلا محمدي گلپايگاني و بلكه پائين تر علي لاريجاني و امثالهم مي نشينند و هر روز وب سايتها و وب لاگها و از جمله وبلاگ ترا مي خوانند؟ كه در وبلاگت آنها را مورد خطاب قرار مي دهي ؟ ببين حسين جان من تمام اين معلق بازيهاي ترا از بر هستم گفتم كه برايت از يك راه طي شده آمده ام ، يا با نوشتن اين مطالب و حركتهاي تابلو تبليغاتي همچون گذاشتن عكس آيه الله خميني در بك گراند وبلاگت مي خواهي به تهران سيگنال بفرستي كه اگر اين است نه عزيزم وزارت اطلاعات و تمام نيروهاي امنيتي متاسفانه و يا خوشبختانه ديگر آن دوران خريت گرايي را گذاشتند پشت سر و بيني و بين الله عزيزم اگر منظورت اين است بيا و بگو بهت بصورت كاملا صلواتي راه را ياد بدهم و اما اگر مي خواهي با اين شلنگ تخته انداختنها معروف بشي و از خودت تابو شكن بسازي كارهاي بهتري هست كه هم ضرر به كسي نمي رساند و خودت هستي و بدن خودت تازه كاملا حقوق بشري هم هست و با اين وجهه اي كه داري طوفان مي شود !
حسين جان ! از ديگر حفره هاي اشتباهات تو اين است كه جمهوري اسلامي بيايد از تاكيد بر شريعت دست بردارد و اين دقيقا اين است كه به يك ماهي بگوئيم بيا و قيد آب را بزن عزيزم اين نظام تمام دبدبه و كبكبه اش به اسلام است و اينها راست و يا دروغ خود را اسلام مي دانند همين فردا يك نفر بيايد در خيابان ايران و بگويد « خامنه اي پفيوز است !» نمي گويند كه اين به رهبر اهانت كرده مي گويند به اسلام و ولايت و مقدسات اهانت كرده و دمار بابا را در مي آورند و يا اينكه درباب آمريكا و ضد استكبار ستيزي مي گويي و ما را رسما غلام حلقه به گوش آنها نام نهادي ديگران را نمي گويم و الزامي در آن نيست اما اولا كه من درست اينجا با تو يك فرق دارم من هم با آمريكا مشكل دارم تو هم داري اما نيك مي داني كه مشكل تو صنفي است و مشكل من عقيدتي تو چون اقامتت در آمريكا جور نشد به يكباره شدي ضد آمريكا و استكبار و من از همان روزي كه دبستاني بودم آمريكا آمريكا ننگ به نيرنگ تو گفته ام تا همين الان .نه آمريكا برايم قبله است و نه پشيزي هم برايش تره خورد مي كنم ، همين چند ماه پيش بود كه خانم رايس در ضيافت شام حضورش در آنكارا من را هم دعوت كرده بود و در آخر سئوال كرد در صورت حمله آمريكا به ايران چه مي كني ؟ گفتم مي جنگم اما نه با شما كه بر شما و اي كاش لااقل كوره اطلاعاتي از نشست پاريس داشتي و مي فهميدي كه خط و مرز بندي هاي ما در پاريس با اجانب چه آمريكايي و انگليسي و ... تا چه حد است ؟!
عزيز دل برادر ، مومن مسجد نديده ! اي كاش به جاي فيل هوا كردن سرت گرم كار خودت بود و در اين وانفسا و شايد آخرين ايام حيات ديكتاتورها اينچنين تپه هاي اطرافت را نوراني نمي كردي و لااقل يك تپه را براي روز مبادا مي گذاشتي اين كار تو درست به مثابه فردي است كه در كشتي در حال غرق بدنبال تختي براي آفتاب گرفتن مي گردد ، عزيزم من به جرات مي گويم اين نظام بدليل عدم مشروعيت ملي و بدليل بحران زايي بين المللي و درگيرهاي داخلي و جناحي صد در صد همچون بازداشت موسويان و حجه السلام روحاني كه بعضي از اخبار تائيد نشده آنرا عنوان مي كنند دولت مستعجل است و دير نيست روزي كه صبح كه از خواب برخواستي ببيني نه از تاك خبري است و نه از تاك نشان و حمله آمريكا هم عزيزم تنها تهديدي مسخره براي نوسان در بازار نفت و ارز است و بس .

برايت بهترينها را آرزو مي كنم و اميدوارم خداوند و روح ملكوتي امام خميني كه مريد و مرشدت هست برايت ادب ، متانت و درايت و اخلاق در گفتار و رفتار به ارمغان بياورد .

http://farshadebrahimi.blogspot.com/