January 23, 2008

فاجعه ائی که همچنان ستايش می شود!- ناصر مستشار

ـ انقلاب ارتجاعی واسلامی سال ۵۷ به هيچ وجه از همان آغاز خصلت دمکراتيک وسکولاريستی نداشت چراکه از همان عنفوان خود جنبشی مذهبی در زير رهبری روحانيون بود که مردم با شعار آزادی ،استقلال ،جمهوری اسلامی به خيابانها سرازير شدند.اگر خواسته باشيم تنها دو شعار آزادی واستقلال را در انقلاب ۵۷ بعنوان شعار محوری سکولاريستی وملی برجسته نمائيم اما شعار سوم يعنی برقراری جمهوری اسلامی که مبتنی بر همان شعار تاريخی حکومت اسلامی استوار گرديده بود هيچگونه همخوانی با يک حرکت سکولاريستی نداشت( اساسا در اسلام چيزی بنام جمهوريت به لحاظ شکل گيری تاريخی اين دين در ۱۴۰۰ سال پيش نمی تواند با واقعيات اسلام همخوانی داشته باشد)! تقاضای شکل گيری نظام جمهوری اسلامی در ايران آنچنان شعار آزادی را از محتوای سکولاريستی خود تهی نموده بود که درخواست آزاديخواهی دمکراتيک را در چهارچوب حکومت اسلامی براحتی توسط احکام شرعی ناديده می گرفت وتنها حکومت اسلامی برای مردم باقی می ماند نه يک حکومت سکولار؟.۴ـ انقلاب اسلامی در همان نطفه گيری خود به شکست تاريخی ملت ايران تبديل گرديد چراکه از همان آغاز انقلاب با آماج شعار های اسلامی که حاوی شرکت دين در حکومت را در خود آشکار نموده بود بسرعت برق آسائی به شکست رسيد.بنابراين انقلاب ۵۷ در همان آغاز به لحاظ شعارهای اسلامی شکست خورده متولد گرديد و عملا آغاز وپايان آن انقلاب در همان نطفه گيری خود پديدار گرديد وانقلاب به موجودی معلول وناقص الخلقه تبديل گرديد. انقلاب اسلامی از همان آغاز موجب اليگارشی روحانيت گرديد نه در سرانجامش! اگر روشنفکران نزد خود می انديشيدند که انقلاب ۵۷ با برگزاری شب های شعر در انسيتوته گوته آغاز گرديد ورهبری انقلاب را آنها در کنترل دارند تنها يک لجبازی روشنفکرانه نارس بود چراکه انقلاب ۵۷ در فقدان رهبری روحانيت بخصو ص بدون شخص خمينی
هيچگاه به پيروزی نمی رسيد!

0 Comments:

Post a Comment

<< Home