June 28, 2005

خدااصلاح طلبان مريض احوال را شفا دهد انشاالله

حسن بانکی: ... شرم تان باد ای بی آزرمان که اینگونه به خلقی را رهنمون دادید. ای آنانی که پول شاهی و جمهوری، شمایان را از درون پوساند،مادرانتان به عزا بنشینند.شد آنچه نمی بایست می شد. این خلق بی نان، مگر شما را چه کرده بودند،که آزادیشان وارونه جلوه دادید و از صندوق رای هراساندید.نفرین به تحریمتان، نفرین به آن قلم و تریبون های تان، ننک تان باد، که از آن سوی آب ها، فرمان می دهید، مرک کسی را نخواسته ام، شایسته مرک نیستید، دشنام تاریخ می مانید ، که انچنین آزادی ما را در
گرو نظامیان می بینید.
برای اینکه همه از افسردگی پساحمدی‌نژادی دربیاییم یک پیشنهاد می‌خواهم بکنم. بیایید ما پسرها برای ماه دیگر که روز تحلیف آقا احمدی‌نژاد است ریش‌هایمان را بلند کنیم و کت و شلوارهای زشت بخریم و توی آینده خندیدن به سبک برادر دکتر را هم تمرین کنیم.
بعد همان شب در همه جای شهر میهمانی‌هایی بگیریم که در آن دخترها با چادر و مقنعه و دستکش و پسرها هم با ریش و تسبیح و کت و شلوار بیایند تو و بعد با همان لباس بزنند و برقصند و خوش بگذارند. فوقش اگر دختر گرمشان شد می‌توانند استریپ‌تیز کنند که اتفاقا خیلی هم به میهمان هیجان می‌دهد
. این چند روز برخی افراد مانند آقای نقره ساز و یکی از نویسندگان ایرانی چیزهایی در مورد مواضع من در انتخابات نوشتند که چون فکر می کردم این نویسندگان برای خوانندگان ایرانی اهمیتی ندارند، من هم به آنها اهمیتی ندادم و به نوشته های شان جوابی ندادم. اما چون فکر کردم شما چند بار این نوشته را برایم فرستاده اید و ممکن است برای هزارمین بار دوباره ای میل بفرستید و میل باکس من را پرکنید، این نوشته را پاسخ دادم. الآن هم کلی کار و بدبختی دارم، باید بروم و در مورد آقای احمدی نژاد طنز
بنویسم. با احترام

0 Comments:

Post a Comment

<< Home