اكبر گنجي
«ما براي شما پيام آور راستي و حقيقت بوديم، ولي اين پيام ها در دهان هاي مان به دروغ تبديل شدند. ما براي شما آزادي به ارمغان آورديم كه در دستان ما به شلاق تبديل شد. ما به شما وعده حيات و زندگي داديم، ولي صداي ما به هر كجا رسيد، درختان را خشكاند و صداي خش خش برگ ها به هوا برخاست» (15).اكبر گنجي با اين جملات تكان دهنده «آرتور كويستلر» كتاب جديدش را آغاز كرده است. او نيز مانند دكتر آقاجري، سعيد حجاريان و بسياري ديگر، از مذهب آغاز كرد، به دكتر علي شريعتي رسيد و سرانجام به انديشه ها و امامت آيت الله خميني سر سپرد و مدت ها از كارگزاران سياست و ايدئولوژي انقلاب اسلامي بود. اما گنجي، برخلاف دكتر آقاجري، سعيد حجاريان و بسياري ديگر، در رؤياها و تعصبات اسلامي خويش باقي نماند بلكه با برخورد به صخره هاي واقعيت، از تفكر مجرد به تفكر تجربي رسيد و چون روشنفكري متعهد و آگاه اينك به نقد انديشه ها و عملكردهاي خويش نشسته است، نقد و نظراتي كه سرزنش و سركوب وي توسط دوستان ديروزش و شكنجه و زندان توسط دشمنان امروزش را بدنبال داشته است. با اين اعتقاد روشن كه: «يك روز ـ كه خيلي دور نخواهد بود ـ درب بايگاني ها گشوده خواهد شد و به تاريكخانه ها، نور آزادي خواهد تابيد».
0 Comments:
Post a Comment
<< Home