December 18, 2005

دمکراسی و مدعيان دمکراسی

اينکه ما ايرانيان زياد دمکراسی ممکراسی توی ذاتمون نيست شکی نيست. دليلش هم حضور ۲۷ ساله حکومتی متعلق به ۱۴۰۰ سال پيش در ايران است که با دادن هزاران کشته و زخمی و با پاره کردن حنجره مان به آن نايل شديم. حالا ما عوام نادانيم ، باصطلاح روشنفکران ما از ما عوام عقب مانده ترند. آقای قاسم سيف از نويسندگان عضو کانون نويسندگان هنوز از افتخاراتش دادن رای آری در ۱۲ فروردين ۵۸ به چيزی است که هيچکس نميدانست چيست يعنی جمهوری اسلامی. اخيرا در يکی از مقالات نوشته شده بوسيله یکی از آقایان که بسیار هم به نوشته های ایشان علاقمند هستم در مورد گفتگوهای اخیر بین شاهزاده رضا پهلوی و جمهوری خواهان - گفته بود که مردم در جریان تظاهرات و رفراندوم به نظام شاهنشاهی نه گفته اند. اولا در رفراندوم، مردم نا آگاه به جمهوری اسلامی آری گفتند و نه ای به سلطنت در کار نبود. اگر مردم در جریان تظاهرات علیه سلطنت شعار دادند این مربوط به ۲۷ سال پیش بود- آیا شما میخواهید مانند همه دیکتاتورها بفرمایید که مردم دیگر حق انتخاب سلطنت ندارند. بالام جان تو هم میتونی یک رای مانند همه ما داشته باشی و نه بیشتر. تو میتونی بگی مخالف سلطنتی ولی حق تعیین تکلیف برا ی مردم نداری. موضوع دیگر هم سانسور در سایتهای برادران مدعی مدارا و اصلاح طلبی است. بروید در سایت آقای بهنود و یک کامنت بگذارید مثلا مرگ بر خامنه ای. سانسور میشود - ولی شخصی بنام حسن بانکی میآید میگوید مرگ بر تحریم کنندگان انتخابات که البته تعدادشان هم از تعداد آقای خامنه ای بیشتر است- در جا منتشر میشود. مسخره میکنند که در زمان شاه یکی تقاضای انتشار کتاب داده بود که ترجمه یک کتاب مولیر بود، از او خواسته بودند که خود مولیر باید بیاید و در مورد کتاب توضیح بدهد. حالا- ما خیلی وقت پیش ها در سایت آقا ی بهنود کامنت گذاشته بودیم که ما ایرانیها با داشتن تجربه ۵۰۰ سال حکومت مذهبی عموزاده های پیامبر ( عباسیان) چرا در دام نواده اش خمینی افتادیم. آقای بهنود محبت کردند و کامنت را اجازه انتشار دادند ولی به جای عموزاده های پیامبر نقطه چین گذاشتند. شاید سانسور کننده ایشان نمیدانست که عباس عموی پیامبر بود و ...... بهر حال هر که بيايد - تا زمانی که دمکراسی در فرهنگ و ذات ما نهادينه نشود سانسور چه فيزيکی و چه فرهنگی سرنوشت ماست. از آقای ف م سخن هم بابت عدم اجازه انتشار کامنتم هم سپاسگزار و شاکرم. بهر حال سایت ایشان است زیاد نباید انتظار داشته باشم . .. و اما نتيجه:ما هم مثل مردم عراق در يک فرهنگ غير دمکراتيک بزرگ شده ايم. روشنفکران ما هم به قدرت برسند جز داغ و درفش ما را نصيبی نخواهد بود. هيچ تحولی هم در ايران بدون حمايت و نفوذ و دخالت خارجی هيچگاه اتفاق نيافتاده. انقلاب اسلامی هم در اثر فشارات آقای کارتر و تصميم شاه به گشايش فضای سياسی اتفاق افتاد. يعنی ما مردم گفتيم ( البته با هدايت روشنفکرانمان) چی ؟ ميخوای فضای سياسی باز کنی؟ ميخوای ما آزادی داشته باشيم ؟ کور خوندی ؟ حالا که تو حساب بانکی ما پول برای مدت طولانی داريم تظاهرات ميکنيم و دهنت رو صاف ميکنيم تا از اين سوسول بازيها برا ی ما در نياری. سال ۴۱ هم دخالت کندی بود، والی آخر در تمام طول تاریخمان .توی فرانسه اش هم اگه دخالت آمريکا نبود هنوز عکس برادر شهيد آدولف هيتلر از برج ايفل آويزان بود. يکی بايد بياد با دمکراسی به ايران و خودش هم بالای سر ما باشه تاسر دمکراسی و سر همديگر را نخوريم.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home