April 03, 2005

تصنیف دختران نورس قوچان

بزرگان جملگی مست غرورند
زانصاف و مروت سخت دورند
رعیت بی سواد و گنگ وکورند
هفده و هیجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی به فکر ما نیست!

فلک، دیدی به ما آخر چه ها کرد؟
زخویش واقربا، ما را جدا کرد
جفا بیند، که با ما این جفا کرد
هفده و هیجده و نوزده و بیست
زجرهای ما از بهر چیست؟

گر از کوی وطن مهجور ماندیم
وگر از هجر او رنجور ماندیم
نپنداری ز عشقش دور ماندیم
هفده و هیجده و نوزده و بیست
چرا کسی به فکر ما نیست!

نسیم بوم ما بس جانفزا بود
هوایش روح بخش و غم زدا بود
ولی دردا که هجرش در قفا بود
هفده و هجده و نوزده و بیست
درمان این دردها با چیست؟

که خواهد برد تا مجلس پیامم
که ای دل برده ی ناداده کامم
چرا شد محو از یاد تو نامم؟
هفده و هیجده و نوزده و بیست
او که این حرفها را بشنود کیست!
تصنیف دختران نورس قوچان، سراینده علی اکبر دهخدا، شماره 4 نشریه صوراسرافیل، ستون چرند و پرند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home