August 02, 2006

اطلاعیه امیرانتظام در اعتراض به مرگ اکبر محمدی
به یاد همه یاران به خون غلتیده و هم بند از دست رفته ام، جمعه سیزدهم مرداد، ساعت هشت شب، شمعی ‏روشن نموده و دست های خود را به نشانه خشم و بیزاری از هیولای مرگ، مشت خواهم نمود. ‏
Tue / 01 08 2006 / 22:21بیست و هفت سال و بازهم خوناوین، این هیولای خون آشام، بار دیگر پنجه در جان مبارزی رنجور افکند. خاطرات تلخ سالهای زندان در ‏مقابل دیدگانم ورق می خورد. ‏پاییز پنجاه و هشت، سال اعدام های کور. من از پشت میله های زندان، نظاره گر خشم انقلاب بودم. نه ‏محاکمه ای، نه دفاعی، نه عدالتی. انقلاب منطق خودرا دنبال می کند. سال پنجاه و نه، سال رگبار و تک ‏تیرها، خواب را از چشمانم می رباید. سال شست، سال سیاه غلتیدن جوانان در خون سرخ خویش. سال رگبار ‏ها، سال توفان، سال دفن بی کفن ها. من می مانم و از تیرباران ها می گذرم تا با دلی پر از اندوه به سوگ ‏یاران بنشینم. سال شست و هفت، سال جنون هیولای چند سر، سال اعدام های انفجاری، سال گودال های ‏اوین، سال تولد خاوران در کابوس زمان. ‏سال های زیادی سپری می گردد و تیرباران هم بندانم در سکوت سنگین زمان از دید هموطنانم می گریزد. ‏ناگهان در قتل بانوی دلاور زهرا کاظمی، بغض ایران می ترکد. نوری بر تاریک خانه اوین می تابد. ناباورانه ‏امید بستم که این آخرین قربانی اوین باشد. سد افسوس که چنین نشد و اینک در تابستان هشتاد و پنج در سوگ ‏اکبرمحمدی، هم بند دیگری باید نشست. ‏چرا دماوند چنین خاموش ایستاده است. ‏به یاد همه یاران به خون غلتیده و هم بند از دست رفته ام، جمعه سیزدهم مرداد، ساعت هشت شب، شمعی ‏روشن نموده و دست های خود را به نشانه خشم و بیزاری از هیولای مرگ، مشت خواهم نمود. ‏تهران، دهم مرداد ۱۳۸٥‏عباس امیر انتظام ‏