June 29, 2005

انتخاب ايرانيان؛ ارجاع مسئوليت به صاحبان قدرت

احمد زيدآبادي
به باور من، اينها نشانه نبوغ توده مردمي است كه نخبگان ايراني تلاش كردند تا با ترساندن و به وحشت انداختن آنان، تجربه‌اي شكست خورده را بار ديگر به آنها تحميل كنند، اما مردم از «ناشناخته» نترسيدند، خود را به تند باد حوادث سپردند تا در ميان ناملايمات را خود را بيابند.

June 28, 2005

خدااصلاح طلبان مريض احوال را شفا دهد انشاالله

حسن بانکی: ... شرم تان باد ای بی آزرمان که اینگونه به خلقی را رهنمون دادید. ای آنانی که پول شاهی و جمهوری، شمایان را از درون پوساند،مادرانتان به عزا بنشینند.شد آنچه نمی بایست می شد. این خلق بی نان، مگر شما را چه کرده بودند،که آزادیشان وارونه جلوه دادید و از صندوق رای هراساندید.نفرین به تحریمتان، نفرین به آن قلم و تریبون های تان، ننک تان باد، که از آن سوی آب ها، فرمان می دهید، مرک کسی را نخواسته ام، شایسته مرک نیستید، دشنام تاریخ می مانید ، که انچنین آزادی ما را در
گرو نظامیان می بینید.
برای اینکه همه از افسردگی پساحمدی‌نژادی دربیاییم یک پیشنهاد می‌خواهم بکنم. بیایید ما پسرها برای ماه دیگر که روز تحلیف آقا احمدی‌نژاد است ریش‌هایمان را بلند کنیم و کت و شلوارهای زشت بخریم و توی آینده خندیدن به سبک برادر دکتر را هم تمرین کنیم.
بعد همان شب در همه جای شهر میهمانی‌هایی بگیریم که در آن دخترها با چادر و مقنعه و دستکش و پسرها هم با ریش و تسبیح و کت و شلوار بیایند تو و بعد با همان لباس بزنند و برقصند و خوش بگذارند. فوقش اگر دختر گرمشان شد می‌توانند استریپ‌تیز کنند که اتفاقا خیلی هم به میهمان هیجان می‌دهد
. این چند روز برخی افراد مانند آقای نقره ساز و یکی از نویسندگان ایرانی چیزهایی در مورد مواضع من در انتخابات نوشتند که چون فکر می کردم این نویسندگان برای خوانندگان ایرانی اهمیتی ندارند، من هم به آنها اهمیتی ندادم و به نوشته های شان جوابی ندادم. اما چون فکر کردم شما چند بار این نوشته را برایم فرستاده اید و ممکن است برای هزارمین بار دوباره ای میل بفرستید و میل باکس من را پرکنید، این نوشته را پاسخ دادم. الآن هم کلی کار و بدبختی دارم، باید بروم و در مورد آقای احمدی نژاد طنز
بنویسم. با احترام

June 26, 2005

تحليل نوين از شرايط جديد

به گمان من براي اينكه گروههاي سياسي و احزاب بتوانند كاري كارستان بكنند بايد يك مقدار تغييراتي را در ظاهر و باطن خود ايجاد نمايند. مثلا اين چهار گروهي كه باهم اطلاعيه ميدهند، دو گروه فداييان، حزب دمكرات كردستان ايران و كومله جاي زيادي براي افزايش تعداد و گسترش تشكل هوادارانشان دارند. اول ازهمه بنظر من فداييان بايد نام ديگري كه متناسب يك حزب دمكراتيك باشد براي خود انتخاب نمايند. بعدا بايد مسئله دين و ماترياليسم تاريخي را امري خصوصي براي هواداران و حتي كادرها دانسته و فقط بر عدم تداخل دين و سياست تاكيد نمايند. بنظر من دمكراسي، حداقل در شرايط كنوني جهاني، بدون سيستم اقتصاد آزاد امكان پذير نيست. توزيع عادلانه ثروتها را هم در چنين سيستمي ميتوان داشت همانگونه كه در سوئد و نروژ و ايسلند دارند. اصلا براي من پذيرفتني نيست كه حزبي بر اساس بي اعتقادي به خدا شكل گيرد كه اين يعني در مقابل يك نيروي عظيم از مردم كوچه و بازار قرار گرفتن. اساسنامه و مرامنامه جديد هر حزبي، بنظر من، بايد براساس نحوه مديريت اقتصاد كشور و توزيع عادلانه ثروتهاي كشور بين مردم آن كشور و مسئله حفاظت محيط زيست باشد. دادن اعلاميه هاي مشترك از طرف اين چهار گروه را بايد به فال نيك گرفت و اينها بايستي آنقدر ديدگاههايشان به هم نزديك شود كه يك جبهه جمهوري خواهي از درون آن زاييده شود.اينكه چرا عقيده دارم فداييان بايستي نامشان را عوض نمايند بخاطر اين است كه اول از همه ديگر ايدئولوژي مرگ پرستي و فدا كردن خود حتي براي مردم پذيرفتني نيست. امروز همه جريانات بايستي به زندگي ارزش بالا بدهند و نه به مرگ. دوم اينكه نام فداييان جدا از ايجاد تصوير يك چريك شهري، ايدئولوژي ماركسيسم -لنينيسم را تداعي ميكند كه براي عده زيادي كه ميتوانند پايگاه بالقوه اين جريان باشند بخاطر مسئله نفي وجود خدا ايجاد دافعه مينمايد. همانگونه كه اشاره شد، يك جريان سوسيال دمكرات و لاييك ميبايستي اكيدا مذهب را امري خصوصي تلقي نموده و از ورود به آن محدوده خودداري نمايد. يك حزب سوسيال دمكرات بايد بتواند كمونيست و مسلمان و مسيحي و زرتشتي و كليمي و ديگر اديان را زير يك سقف گرد آورده و سازماندهي نمايد.

June 24, 2005

مراسم پوززنی

• حالا اصلاح‌طلبان با کمک دولت‌آبادی و بهنود و نبوی و مميز و فولادوند و سپانلو و مهاجرانی و خاتمی و ابطحی و آغداشلو و شکيبايی و هديه تهرانی و خيلی‌های ديگر از مردم خواسته اند برای جلوگيری از خطر فاشيسم مذهبی نام مردی "بزرگ" را در «يک برگ رأی، سهم من از دموکراسی» بنويسند که خود نماد ترور و دزدی و حرامی است. اصلاح‌طلبان خود را فروختند تا بمانند. آنها جامعه را هشت سال فريب دادند تا به شانزده سال قبل برگردانند. آنها مردم را به نظام مفت فروختند

• نه. من به اين لجن تن نمی‌زنم، از آن تن می‌زنم. محکم می‌ايستم، و آخرين حرفم به دولت‌آبادی و بقيه اين است: اين منم؛ رأی من تن من است، رأی من جان من است، رأی من قلم من است. نمی‌فروشم

عباس معروفی

June 22, 2005

عباس معروفی - حضور خلوت انس


--> شيرين عبادي: در انتخاباتي که آزاد نيست شرکت نمي کنم

دعوا همه سر يک صندلی‌ست
از يک ماه پيش وبلاگ‌های من، يعنی «حضور خلوت انس»، «جمهوری قلم»، «گردون ادبی»، «فريدون سه پسر داشت»، و «Abbas Maroufi's Deutsch Weblog» همگی در ايران فيلتر شده است. بسياری از دوستانم حدوداً يک ماه است که نمی‌توانند صفحه‌ام را باز کنند. مدتی ساکت ماندم تا شايد خودم موضوع را سليقه‌ای و ادواری تلقی کنم، و ماجرا بگذرد. اما چنين نيست. بايد از راه‌های ديگر اقدام کنم، با تمام توان. بايد رمان و ادبيات را بگذارم برای جايی ديگر، و فعلاً از حقوقم دفاع کنم. راهی نيست جز ادامه‌ی ژورناليسم سياسی، افشاگری، نورتاباندن به ويرانگری و ويرانه.با مرکّبم سياه‌شان می‌کنماز دوستانم که هنوز فيلتر نشده‌اند می‌خواهم مطالبم را در وبلاگ‌هاشان بازنويسند. اين را می‌دانم که هر دوستی يک پنجره‌ی خانه‌اش را برای من باز می‌گذارد. اين تنها دارايی من است، بارها گفته‌ام. اما راستش حالا ديگر قابل سانسور نيستم، فقط از اين نکبت خسته شده‌ام.بحث‌هايی چون آزادی بيان، دموکراسی، و حقوق بشر حالا ديگر از حوصله‌ی امکان جهانی بشر خارج است. همانطور که دوازده سال پيش در ايران، در همين "حضور خلوت انس" نوشتم: «چيزی که در جامعه‌ی ما حذف شده، اوليسس جيمز جويس است؛ رمانی که پنج هزار نفر بيش‌تر قادر به درکش نيستند. اما چيزی که فراوان می‌يابيد فيلم‌های پورنو ساخت هنگ‌کنگ است؛ در ميدان توپخانه کيلويی می‌فروشند...»عارم می‌آيد از راست‌ها و نظامی‌ها حرف بزنم. روی سخنم با اصلاح‌طلبان است که دارند خودشان را به در و ديوار می‌زنند تا صندلی مقام را بچسبند، و خودشان را توجيه کنند. دروغ می‌گويند. در همين سايت "رويداد" و "امروز" که دور بزنيد، يک "غريبه" نمی‌بينيد، از نام ما کهير می‌زنند، آنوقت شعر سيمين را شعار تبليغاتی می‌کنند. به قول خودشان در "بازترين دوره" ما را برنمی‌تابند، وای به روزی ديگر که يکی با رأی مردم به حکم حکومتی گردن ‌نهد!با هيچ‌کدام از چهره‌های جمهوری اسلامی راه به جايی نمی‌توان برد. اين نظام و اين اسلام جز اينکه بشريت را به گورستان هدايت کند، دستاوردی ندارد.ديکتاتور بد، ديکتاتور خوب! واژه‌ها گاهی بار لغتنامه را سنگين می‌کنند؛ صدام بد بود، فيدل کاسترو خوب است! اصولگرايان بدند، اصلاح‌طلبان بهترند! خدای من! بيست و پنج سال، و هربار به ترفندی مردم را مجبور "اکل ميته" * کرده‌اند تا خودشان از حکومت نيفتند. و حرف آخر را رهبرشان امروز زد: «ملت ايران روز جمعه از نظام و قانون اساسی دفاع می‌کند.»بميريد که کشته نشويد، تحقير ‌شويد که بی‌آبرو نشويد، در زندان بمانيد که کاميونی‌تان نکنند! به "اين" رأی دهيد تا به "آن" رأی نداده باشيد، در فقر و فلاکت فرو رويد که از گشنگی نميريد. فعلاً "اين" را قبول کنيد که "بدتر" نشود. بدتر يعنی چی؟ مگر از اين بدتر هم هست؟وای بر مردمی که خيال کنند در بازی بد و بدتر، پا به انتخابات سالم و انسانی گذاشته‌اند. وای بر آنهايی که تصور کنند اينها (از دم) بهتر از چائوشسکو يا استالين يا صدام حسين‌اند. و وای بر جوانانی که از سايه‌ی زودگذر يک فاشيست نظامی يا فاشيست کهنه‌کار بهراسند تا به يک دولت مستعجل تحت حکم حکومتی تسليم شوند. نه. در ايران آزادی نيست، حقوق بشر نيست. و اين بازی‌ها اصلاً دموکراسی نيست. دعوا همه سر يک صندلی‌ست. * اکل بر وزن اهل، ميته بر وزن عينه، يعنی انسان ناچار به خوردن مردار شود تا نميرد. يک اصل فقهی.
00:01 (33) نظر (0) دنبالک
-->June 12, 2005

فراخوان کانون نویسندگان ایران
اين متن امشب از تهران به دستم رسيد. آن را برای سايت اخبار روز ارسال کردم، دوستان لطف کردند، درج شد. از کليه‌ی سايت‌ها و وبلاگ‌ها تقاضا دارم در انتشار آن همکاری کنند. با سپاس.موضوع بسيار جدی است. ناصر زرافشان، وکيل پرونده‌ی قتل‌های زنجيره‌ای شرايط بدی را سپری می‌کند. هرچند که پرونده‌ی قتل‌های زنجيره‌ای از منزل علی فلاحيان (با آنهمه مراقبت ويژه و تجهيزات امنيتی) به سرقت رفته، اما نگذاريم عدالت پايمال شود.و اما متن کانون:
فراخوان کانون نویسندگان ایران برای گردهمایی در برابر زندان اوین
مردم آزاده‌ی ایرانسازمان‌های مدافع حقوق بشر!
ناصر زرافشان هشتمین روز اعتصاب غذای دردناک خود را می گذراند و در خطر جدی مرگ قریب‌الوقوع است. ناصر زرافشان مبتلا به بیماری حاد کلیوی است و هر لحظه بر وخامت بیماری او افزوده می‌شود. ما از همه‌ی مردم٬ نهادهای فرهنگی و اجتماعی درخواست می‌کنیم که درگردهمایی اعتراضی تحصن‌کنندگان٬ از ساعت ٤ تا ٦ بعد از ظهر روز سه شنبه ٢٤/٠٣/٨٤ در برابر در بزرگ زندان اوین شرکت کنند. کانون نویسندگان ایران
٢٢/٠٣/٨٤

23:48 (20) نظر (2) دنبالک
-->

آقای معین! لااقل به خودتان احترام بگذارید
اين نامه را دوستی فرستاد که در وبلاگم منتشر کنم. آنقدر اين دوستم بی‌پناه است که نمی‌توانم نامش را ذکر کنم، روزگاری ديگر وقتی من هم در ايران هستم، نام اين "بيست و شش ساله" را در حضور خودش خوام گفت. نامه اما بسيار زيباست:آقای معین سلام،وقتی می‌بینم شما و دوستانِ تا به امروز امیدوارتان، هنوز بر سیاق سابق سخن می‌رانید، یاد پدر بزرگ مرحومم می‌افتم که خیلی هم ماه بود. تمام پانزده سال آخر عمرش را صبح‌ها با این تصمیم بیدار می‌شد که سیگارش را ترک کند اما وقتی مرد، سیگاری گوشه‌ی لبش بود. سه روز پیش از مرگش او را دیدم. گفتم : " آقاجون دوست دارین چه کار کنم براتون الآن؟ فکر کنین که هرکاری بخواین می‌تونم بکنم."با خنده گفت : "پیر شی الهی! یه سر برو دکون جهان، سه نخ، نه، حالا که می‌ری یه پاکت، زر بگیر بیار. این دوسه روز آخر عمری کرایه‌ی این ادا اطوارا رو نمی‌کنه."آقای معین! شما از یک منظر بداقبال بودید که قرعه اقبال گروه‌های سیاسی اصلاح‌طلب بعد از تجربه‌ی خاتمی خورد به نام شما. اگر هشت سال پیش، پبشقدم می‌شدید بیست میلیون رأی خالص در انبان داشتید.خاتمی آن روز را کم‌تر از شمای امروز می‌شناختند. شعارهای خاتمی بیست میلیون رأی آورد. شعارهای شما هم می‌توانست امروز رأی بیاورد، اگر اولین اصلاح طلب بودید. ولی هشت سال به چشم بر هم زدنی گذشته است از آن روزها. شما امروز وقتی سخن از حقوق شهروندی به زبان می‌رانید، شبیه کسی هستید که در کوه‌های دربند و درکه دارد قدم می‌زند، سوت می‌زند و برای خودش دلی دلی می‌کند. مثل پدر بزرگ من که پانزده سال حرف زد و یک روز عمل نکرد.فرصت اما هنوز باقی‌ست. اوین را که بلدید کجاست؟ پوینده و مختاری را هم به گمانم باید بشناسید. وکیل‌شان امروز، در زندان، جور قاتلان‌شان را می‌کشد. زرافشان اعتصاب غذا کرده است و وعده داده تا آزادی کاملش هم ادامه دهد حتا اگر به مرگش منجر شود.کاری کنید آقای معین! لااقل به خودتان احترام بگذارید. به غرورتان. وقتی می‌گویید قانون باید حاکم باشد در این مملکت، برای حاکمیت قانون کاری کنید. وقتی می‌گویید حق آزادی بیان را محترم می‌شمارید برای آزای گنجی کاری کنید. وقتی فقط حرف می‌زنید خودتان را بی ارج و قرب می‌کنید در نگاه دیگران.حداقلش این است شما هم مقابل زندان اوین تحصن کنید. کسر شأن‌تان می‌دانید که زیر آفتاب، سر پا بایستید و احیاناً پاسخ دلخواه‌تان را نشنوید؟مگر سیمین بهبهانی، مگر آغاجری، مگر عمویی و مگر دیگران، آنجا بر تخت سلیمان نشسته‌اند؟ شما هم به آنها بپیوندید و اعلام کنید اگر تمام زندانیان سیاسی تا زمان برگزاری انتخابات آزاد نشوند انصراف خواهید داد.این می‌تواند نقطه‌ی آغازی باشد بر پایان این همه کابوس و تباهی. رفتن به سعدآباد اگر برایتان خیلی جاذبه ندارد می‌توانید این کار را همین امروز بکنید.همراه مردم بودن از شأن آدم نمی‌کاهد. به غرور خودتان بیندیشد و با حمایت از زندانیان سیاسی در بند، غرورتان را احیا کنید.با احترام.
00:23 (26) نظر (1) دنبالک
-->

June 07, 2005

خوبی مبارزه
به احترام اکبر گنجی، بحث‌های فرعی (از جمله خوب و بد بودن کانديداها، انتخاب بد که بدتر نشود، دفع فاسد به افسد و...) را کنار می‌گذارم، و انتخابات را تحريم می‌کنم. برای کسی هم نسخه نمی‌پيچم.به احترام اکبر گنجی بر می‌خيزم. همرای و همراه او؛ برچيده شدن کامل ديکتاتوری، اجرای حقوق بشر، دموکراسی، عدالت اجتماعی، و آزادی انسان نخستين خواسته‌ی ‌من است. و در تمام اين سال‌ها تا پای جانم بر اين خواسته پای فشرده‌ام.مهم نيست که روزی در کارزار تنها مانده‌ام، کتک خورده‌ام، لت و پار شده‌ام، زير بازجويی آزار ديده‌ام، و ويران شده‌ام.مهم نيست که چگونه جان به در برده‌ام، چه بلاهايی سرم آمده، چقدر با خدا حرف زده‌ام.مهم اين است که امروز سرانجام در وطنم آدمی در اندازه‌های گاندی می‌بينم. با او هماوازم، و به شعارهای چند روزه کانديداها پشت می‌کنم. همراه اکبر گنجی به احترام انسان با تمام توان برابر نظام ويرانگر می‌ايستم. به قول نيک‌آهنگ کوثر:«من آدم بدگمانی هستم. چرا نباشم؟ از این جماعت جز خالی بندی چیزی ندیده‌ام. سیاست‌شان هم عین دیانت‌شان است و دیانت‌شان عین سیاست‌شان...»خوبی مبارزه اين است که اگر خرد شوی، لااقل انگيزه‌ات را از دست نداده‌ای. برای زندگی چه انگيزه‌ای بالاتر از اين که تزوير يک تاريخ را به خاک بسپاری؟به احترام اکبر گنجی اعلام می‌کنم: اصلاحات در لوای قانون اساسی جمهوری اسلامی يعنی "خوردن" هشت سال ديگر از عمر يک ملت، يعنی دروغ، يعنی دور باطل، يعنی جلق سياسی با چند تا آدم. ماجرا از بنيان غلط است.ابن سينا می‌گويد: «اگر برای يک غلط هزار دليل بياوری می‌شود هزار و يک غلط.»
01:37 (25) نظر (0) دنبالک

May 29, 2005

صلاحيت حکم حکومتی احراز شد!
اين حکم حکومتی بود که صلاحيتش احراز شد! يعنی صلاحيت حکم حکومتی به لطف شما احراز شد. قاچ زين را بگيريد تا صلاحيت نفس کشيدن‌تان احراز شود. و ديگر چه داريد؟ تاجگزاری رسمی فرعونيت با دست شما انجام گرفت. جشن بگيريد، و شعار بدهيد. کانديدای شما تأييد شد، حق و عدالت جاری‌ست. بقيه که آدم نيستند! حقی ندارند! بحث خودی و نخودی‌ست. نه؟وای بر شما!يادتان باشد! خودتان با توپ "تخم مرغی" آنها بازی کرديد، قحط‌الرجال است، و شما هم برای سياست دو نمره کوچکيد.برويد، اگر ايران و مردم را عاشقانه دوست داريد، برويد با کار فرهنگی بياييد بالا. اگر هم قدرت را دوست داريد، کمی به اقتدار و غرور فکر کنيد.قدرت، اقتدار نيست.هر سياهپوش بی‌تجربه‌ای در عدالت شبانه‌ی فداييان اسلام می‌تواند با کلت کمری‌‌اش نفس مردم شهر را بگيرد. و يک نفر نفس شما را گرفت.

01:16 (26) نظر (0) دنبالک

سایت ها
mailto:abbasmaroufi@gmx.deحضور خلوت انس


وبلاگها
سیبستان

June 21, 2005

شعبده بازی انتخابات پرده سوم - سياه بازی

يادداشت‌های پراکنده رک‌گو

June 19, 2005

گزارش نشريه انقلاب اسلامی از تقلبات در انتخابات

یکشنبه ٢۹ خرداد ١٣٨۴ – ١۹ ژوئن ٢٠٠۵

◄ از 20 روز پیش، مافیاهای نظامی – مالی، در خفا، تقلبی را سازمان می دهند برای رساندن محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری. اول تصمیمشان بر این بود که او را یک ضرب رئیس جمهوری کنند . اما هراندازه کوشیدند، از او چهره مطلوبی بسازند. در سنجشهای ﺁرا هم او از همه پائین تر بود. تصمیم بر این شد که او را دو ضربه رئیس جمهوری کنند. از این لحاظ بود که از یک هفته به انتخابات مانده، صحبت دو مرحله شدن انتخابات را پیش کشیدند و توسط رسانه های داخلی و خارجی جا انداختند. با وجود این، سوء ظن هیچیک از نامزدها جلب نشد.
مانور دوم، رد صلاحیت معین بود. امثال جنتی با مداخله خامنه ای موافق نبودند. دلیلشان این بود که اگر معین نپذیرد، اختیار انتخابات دست او می افتد و می تواند کروبی را به ریاست جمهوری برساند. از اتفاق، بودند کسانی که به معین گفتند: اگر نپذیری وزنه ای می شوی که می توانی بازی انتخابات را از دست مافیاهای نظامی – مالی خارج کنی. اما خامنه ای مطمئن بود که به معین می قبولانند و او می ﺁید. در عمل، معین نمی خواست اما خاتمی و دیگران او را وادار کردند بیاید. بعد از ﺁمدن، اصلاح طلبان سه شقه شدند. دو شقه وارد انتخابات شدند و یک شقه به تحریم کنندگان پیوستند. در نتیجه، کارعمده شان گرم کردن تنور انتخابات شد بدون داشتن رأی کافی.
پس از به هدف رسیدن این مانور، «شورای نگهبان» به سپاه و بسیج ﺁماده باش داد. در گذشته، در دعواهایی که با هم داشتند، لو رفته بود که یک قلم، 5 میلیون شناسنامه در اختیار دسته «امت حزب الله» است . سازماندهی دقیق بود. تا روز پیش از انتخابات، با توجه به هزینه سنگین قالیباف (گفته می شود 40 میلیارد تومان و بیشتر)، همه نگاهها متوجه او بودند که تقلب از ناحیه او نشود. دو سه مورد افشاگری نیز شد (هواپیمای حامل ﺁرای قلابی که در یاسوج بر زمین نشست، مداخله های افراد سپاده در این جا و ﺁنجا و...). هیچیک از نامزدها فکر نمی کرد نامزد واقعی مافیاهای نظامی – مالی، احمدی نژاد با سوابقش در ترورها باشد.
یک روز قبل از انتخابات، شورای نگهبان دستور داد که مهر انتخابات را می توان در صفحه توضیحات زد. اگر شناسنامه ای ورق انتخابات نداشته باشد، ایراد ندارد و با ﺁن می توان رأی داد. و نیز اعلام کرد شناسامه های بدون عکس نیز برای رأی دادن معتبر هستند. بدین ترتیب جاده را برای تقلب وسیع صاف کرد.
◄ مانور سوم: در «شورای امنیت ملی» با حضور نمایندگان همه گروهها بر سر اعلام رقم حدود 32 میلیون رای توافق بعمل ﺁمد و قرار شد بسته به میزان واقعی مشارکت ضریبی از مراکز اعلان نتایج خواسته بودند تا محاسبه را از همان ابتدا شمارش در نتایج افراد ضرب کنند. از این لحاظ بود که اصلاح طلبها غافل از تقلبی که در خفا تدارک شده بود، تقلب وسیع را به پای مشارکت مردم* نوشتند و با عجله گفتند: تحریم شکست خورد و اگر معین در دور اول انتخاب نشود، نفر اول از دو نفری است که به دور دوم می روند.
◄ مانور چهارم، وادار کردن "وزیر" کشور به تمدید وقت رأی گیری بود. و وارد عمل کردن افراد سپاه و بسیج و حزب الله. عملیات چنان وسیع و ناگهانی انجام می گیرد که تا اصلاح طلبان بخود بجنبند و واکنش نشان بدهند، کار انجام می گیرد و ﺁنها در برابر کار انجام شده قرار می گیرند. با ﺁنکه از بعد از ظهر جمعه ستاد کروبی فعال می شود و به مداخله سپاه و بسیج اعتراض می کند، اما اولاﹰ حکومت خاتمی تهدید می شود که دم فرو بند و ثانیاﹰ هنوز گمان نمی بردند که در نتیجه ﺁراء تأثیر جدی بگذارد. در این تقلب، علاوه بر استفاده از شناسنامه های قلابی، هرکس می توانسته است دست کم سه بار رأی بدهد. بنا بر اطلاع موثق، میزان رأی واقعی احمدی نژاد 5/1 میلیون بوده است و بقیه ﺁرا تقلبی هستند. میزان تقلب خارج از اضافه به حساب گذاشتن تعداد شرکت کنندگان، 6 میلیون رأی است. این میزان تقلب را کسانی از وزارت کشور مشخص کرده اند و مدارکی که کروبی از ﺁن صحبت می کند، مربوط به این اندازه تقلب است.
◄ مانور پنجم، یک میلیون و نیم از ﺁراء ابطال شد که متعلق به اصلاح طلبان است. علت این که ﺁمار وزارت کشور با ﺁمار شورای نگهبان تفاوت کرد این بود که شورای نگهبان ﺁراء باطله را که قابل توجه بود، در میزان کل آراء واقعی برای محاسبه وارد نمی کرد. ولی وزارت کشور آن را باطل نمی دانست. باز زور «شورای نگهبان چربید» و «وزیر» کشور ناتوان، تن به «حکم حکومتی» داد و احمدی نژاد به جای کروبی دوم شد.
◄ مانور ششم: ارتباطها زیر نظر قرار گرفته اند تا کسی دست از پا خظا نکند. احتمال داده نمی شود که کروبی، بیشتر از اعتراضی که به تقلب ﺁراء کرد، کار دیگری بکند. اصلاح طلبها دارند به هاشمی رفسنجانی فشار می ﺁورند بنفع کروبی کنار برود. شایع هم شد که هاشمی رفسنجانی که ستادش تقلب انجام گرفته را «غافلگیرانه» توصیف کرده است، قصد دارد انصراف خود را از شرکت در دور دوم، اعلام کند. اما ستاد او تکذیب کرد. اصلاح طلبها به هاشمی رفسنجانی می گویند: غیر از پرونده ای که ستاد قالیباف بر ضد شما انتشار داد، اسناد دیگری را ﺁماده کرده اند تا بر ضد شما انتشار دهند. بنا بر این، مصلحت شما و نظام در اینست که بنفع کروبی کنار بروید. شما مسئله بسیار دارید و کروبی زبان دراز.
اما اینطور که پیدا است، مانور ششم که در بیم و امید نگاه داشتن «اصلاح طلبان» باشد هم کارگر می شود. همانطور که بعد از ظهر جمعه، ﺁنها می دانستند که میزان مشارکت پائین است. عصر از تقلبها نیز ﺁگاه بودند. اما بجای ﺁنکه درجا عمل کنند و مردم را به اجتماع بخوانند و از وجود خبرنگاران خارجی و جو مساعد استفاده کنند، دم فرو بستند. سایتهایشان (امروز و رویداد) به یک باره وظیفه اطلاع رسانی عادی را به مردم که جای خود دارد حتی به هوادارانشان را نیز تعطیل و فراموش کردند، چه خواسته مردم را از میزان و چگونگی تقلبات آگاه سازد! ساعتهای متمادی سایت آنها خالی از خبر جدید بود.
توجیهی که بعد ساختند این بود که اگر دست به اعتراض وسیع می زدیم، انگ همصدائی با بوش را به ما می زدند. سرکوب می کردند و کودتای خود را انجام می دادند!!
◄ مانور هفتم: بیشتر رأی سازی برای احمدی نژاد در تهران و قم و مشهد انجام گرفته است. در دور دوم، نقشه را در همه جای ایران به اجرا در می ﺁورند. از دیروز (شنبه 28 خرداد)، در تهران صحبت از کودتا است. زیرا دست «رهبر» و مافیاهای نظامی – مالی رو شده و مسلم گشته است که پایگاه مردمی ندارند. بنا بر این، احتمال داده می شود در دور دوم خشن تر و گستاخانه تر تقلب کنند و احمدی نژاد را تحمیل کنند.


* به گزارشهای سایتهای امروز و رویداد ناگاه کنید. گمان میکردند هر چه بیشتر میزان مشارکت مردم بالا رود بالتبع رایی است که به معین داده میشود و نه اینکه رای سازی به نفع احمدی نژااد است .
نمونه در سایت رویداد :تاج زاده گفت : اطلاعاتي كه از سراسر كشور واز شهر و روستا به دست ما رسيده است حاكي از اين است كه تاكنون دكتر معين بيشترين آراي شهروندان را به خود اختصاص داده و در صدر جدول برگزيدگان ملت ايران است. مشاركت مردم در مجموع قابل قبول بوده و بسياري از حوزه ها ميزبان تعداد قابل توجهي از هموطنان ما هستند. و روشن است كه اكثريت آرا اين دسته از هم ميهنان نيز به نام نامزد اصلاح طلبان پيشرو به صندوق ها ريخته خواهد شد!


June 18, 2005

موجودات فضايي را افشا کنيم

باتوجه به اينکه با تلاشهاي عده اي از روشنفکران و روزنامه نگاران ايراني بر همه ما واضح و مبرهن شده که ايران اسلامي که در ده ساله اول انقلاب دست برادران اصلاح طلب بوده و کشوري بسيار دمکرات با آزاديهاي فراوان براي همه چه سياسي و چه اجتماعي بوده از برادران و خواهراني که شاهد جنايات موجودات ناشناخته فضايي و اي بسا مريخي در وقايع زير بوده اند خواهش ميشود اطلاعات خودرا در اختيار سايت دوستان طرفدار جناب آقاي معين در ايران و لندن قرار دهند:۱- اشغال روزنامه کيهان در سال ۵۸ بوسيله مريخي ها و اخراج همراه با کتک زدن کارمندان قديمي آن. ۲- کشتن توماج - مختوم - جرجاني و واحدي رهبران ترکمن ها بعداز شکنجه شدن بوسيله مريخي ها و سوزاندن بدنشان با آتش سيگار۳-ربودن سعيد سلطان پور (نويسنده) از سر سفره عقد و اعدامش بخاطر داستان نويسي بوسيله مهاجران از کره نپتون ايضا در سال ۵۸ //۴-به راه انداختن تظاهرات در خيابانها با شعار يا روسري يا توسري- مرگ بر بازرگان پير خرفت ايران- بستن دانشگاهها و اخراج دانشجويان از دانشگاه در سال ۵۹ بوسيله کودکان حرامزاده بي پدر اخراجي از سياره زحل ۵- شکنجه طرفداران مجاهدين و به راه انداختن مصاحبه هاي تلويزيوني (اعترافات) بعداز شکنجه در تلويزيون کره ماه ۶- شکنجه و اعدام توده اي ها بوسيله کولي هاي ساکن عطارد۷- ادامه جنگ از سال ۶۱ تا ۶۷ بوسيله سياستمداران اورانوس۸- تاييد اعتبارنامه برادر خلد آشيان جنت مکان غلامعلي حداد عادل با غصب نمايندگي عليرضا رجايي بوسيله جنگجويان کره پلوتو۹- ايجاد انجمنهاي اسلامي در ادارات بوسيله آوارگان سياره زهره۱۰- رد اعتبارنامه غني بلوريان نماينده مردم اروميه براي مجلس خبرگان قانون اساسي اول بوسيله اوباش سياره مريخ۱۱- برکناري رييس جمهور منتخب مردم بني صدر بوسيله لاتهاي سياره مشتري۱۲- تصويب کمک پنجاه هزار بشکه نفت در روز به سوريه بوسيله ملاهاي سياره اورانوس 13-عدام محمدرضا سعادتي بدون هيچگونه دليلي و اعلام وقيحانه آن بوسيله آيت اله عبدالکريم موسوي مريخي در نماز جمعه مريخ

June 14, 2005

اعلاميه مشترک چهار حزب و سازمان سياسی

• با امتناع حکومت از آزادی زندانيان و مخالفت جمهوری اسلامی با خواست بديهی و انسانی زندانيان سياسی که قربانيان انتقام جويی آمران قتل های زنجيره ای و دشمنان آزادی هستند، ما با بروز يک فاجعه ملی ديگر، فاصله ای نداريم• لحظه کنوني، فرصتی است که زمينه بسيج ميليونی دارد و ندای ما برای دعوت به همبستگی و همراهی با زندانيان سياسی از سوی هيچ انسان آزاده ای بی پاسخ نمی ماند. در بسيج مردم برای دفاع از آزادی زندانيان سياسی حتی لحظه ای درنگ نکنيم. همين امروز به حمايت از زندانيان برخيزيم، فردا خيلی دير است. لحظه کنونی فرصتی است که اگر مشترک عمل کنيم، حکومت جز عقب نشستن چاره ای ندارد

تحریم انتخابات

تحریم انتخابات

ایرانیان بهوش باشید !

استبدادیان بمب گذاری می کنند و به شما می گویند: دشمن این کارها را می کند که مردم در انتخابات شرکت نکنید. اما، در خارج، به قدرتهای خارجی اطمینان می دهند: اختیار عقل و رأی شما را دارند و شما را به پای صندوقهای رأی می کشانند. بهوش باشید ! فریب دروغهای امثال خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و عمله ﺁنها را مخورید. روشهای جنایتکارانه جنایتکاران حاکم می باید شما را در گفتن
نه به این رژیم مصمم تر کند
.Entekhabat-84 -- BANISADR blog ADRESS

June 13, 2005

بيشترين دستمزد پرداخت شده به يك دلال محبت

اخيرا خبري در باره ركوردهاي جهان بدست من رسيده كه گويا حتي در كتاب گينس هم نيامده و آن هم بيشترين دستمزد پرداختي به يك دلال محبت بوده است. بنا بر يافته هاي آسيد قلي خان، اين بيشترين در كشور عزيزمان ايران پرداخت شده در سال 78 و 82 در دو مرحله. در مرحله اول دلال مذكور به جاي عليرضا رجايي نماينده مجلس شده و در مرحله دوم دلال خوشبخت به رياست مجلس رسيده است. موضوع معامله هم گويا دختر خود دلال بوده. تلاشهاي آسيد قلي خان براي يافتن اطلاعات بيشتر در اين زمينه تاكنون نتيجه اي نداده است.

نسل اندر نسل حرامزاده

انتخابات درمان درد ما نيست

احمد زيدآبادي
آن دسته از افرادي كه از دستيابي محافظه كاران به قوه اجرايي كشور مي‌هراسند، احتمالا يادشان مي‌رود كه ايران كشوري مثل فرانسه نيست. در فرانسه اگر حزب افراطي آقاي لوپن در انتخابات راي نياورد، فرداي انتخابات، او و اعضاي حزبش شهروندان عادي فاقد هر نوع قدرت دولتي هستند، اما در ايران اين گونه نيست!
در ايران هر كدام از چهره‌هاي محافظه كار كه در انتخابات شوراي شهر، مجلس و يا رياست جمهوري راي نياورند، فرداي آن روز در نهادهاي گوناگون حكومتي و با برخورداري كامل از منابع پيدا و پنهان مالي، به اجراي برنامه‌ها و نقشه‌هاي خود خواهند پرداخت. اگر راي ما به اصلاح طلبان مي‌توانست نيروهاي محافظه كار را از دسترسي به منابع قدرت دولتي محروم كند، در آن صورت اين راي توجيه‌پذير بود، اما نظام سياسي ايران به گونه‌اي طراحي شده است كه افراد، گروهها و جناح‌هاي خاصي چه راي مردم را پشت سر
خود داشته باشند و چه نداشته باشند، از اقتدار حكومتي برخوردار خواهند بود.

June 10, 2005

خامنه اي دستور قتل گنجي را صادر كرد

بنظر من سكوت و سكون از خصوصيات اكبر گنجي نيست. با توجه باينكه مرتضوي (لعنت الله عليه)اعلام كرده كه گنجي متواري شده است، بعيد نميدانم كه او را ربوده و همانند پوينده كه هيچگاه كالبدش پيدانشد ناپديدش كرده اند. شايد هم جسدش را در حوالي مناطق مرزي رها كرده اند تا طعمه گرگهاي همنوع خودشان شده و اعلام نمايند كه در راه فرار بوسيله حيوانات وحشي خورده شده است. كارزار واقعي براي نجات گنجي و زرافشان و ديگران تازه در آغاز راه است. امروز گنجي صداي بيداري يك ملت است. برهمه ما واجب است كه كارزارمان را پيوسته گردانيم تا اگرگنجي زنده است، خوراك اين ددان نگردد

June 03, 2005

حمايت از آزادی زندانيان سياسی

از وب لاگ "تا دمکراسي" نوشته ی آقای هادی منتخبي:
"گروهی از زندانیان سیاسی زندان اوین قصد دارند در اعتراض به "برگزاری انتخابات غیر آزاد ریاست جمهوری"، "عدم رعایت حقوق بشر در ایران" و در دفاع از "آزادی بیان"، "قلم" و "عقیده" و "آزادی بی قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی"، از روز 20 خرداد ماه سال جاری در یک اقدام مشترک و هماهنگ، بدون در نظر گرفتن وابستگی های سیاسی و حزبی خود، دست به اعتصاب غذا بزنند. این زندانیان که اسامی آنها در بیانیه های بعدی منتشر خواهد شد قرار است اعتصاب غذای خود را تا پایان روز 18 تیر ماه ادامه دهند.
همچنین قرار است در روز 27 خرداد ماه، برابر با روز برگزاری انتخابات غیر دموکراتیک ریاست جمهوری در ایران، در منزل یکی از زندانیان سیاسی گردهم بیاییم و دست به اعتصاب غذای یک روز – به صورت سمبلیک – در حمایت از زندانیان سیاسی بزنیم.
زندانیان سیاسی خواستار حمایت شما هستند. دوستانی که تمایلی برای همراهی سمبلیک (به صورت یک روزه) در جریان اين اعتصاب غذا دارند می توانند با ارسال ایمیل نام خود را در اختیار ما قرار دهند تا در صورت صدور بیانیه در این خصوص، برای جمع آوری امضا با این دوستان تماس بگیریم.
همچنین از وبلاگنویسانی که از این حرکت حمایت می کنند دعوت می شود تا با ثبت نام خود یا وبلاگشان در قسمت نظرخواهی و یا ارتباط از طریق ایمیل، همبستگی خود را قبل از شروع این حرکت اعلام نمایند تا با تهیه لیستی از این دوستان زمینه برای اقدامات بعدی و همکاری بیشتر فراهم آید."